خداوند، شهدا را در قیامت باچنان جلال و نورانیتی وارد محشر می کند،که اگر انبیا سواره از مقابل آنان عبور کنند به “احترام شهیدان” پیاده شوند. امام علی علیه السلام -بحار الانوار جلد ۱۰۰ ص ۱۳
دیدند خسته ایم آمدندکمی شادمان کنند دیدند بسته است دو دستان حال مان سی تیغ می رسند که آزادمان کنند
سی مرغ عشق و قصه سیمرغ های ما دارند می رسند که امدامان کنند
دیدند تا غبار نشسته است روی مان می خواستند همسفر بادمان کنند
دیدند باز یک تنه یک مرد مانده است شیرین رسیده اند که فرهادمان کنند
شاگردهای مکتب آن پیر می فروش مارا بهگوش نغمه استادمان کنند
شاید رسیده اند در این راه پرملال سوی بهشت چشم خود ارشادمان کنند
سی عقده نشسته به حلقوم عاشقان از راه می رسند که فریادمان کنند
دیدند باز قصه فراموش گشته است تصمیم شان شده است کمی یادمان کنند
از ده هزار و چهارصد و پنج مرد باز یک عده آمدند که دلشادمان کنند
از کربلای رنج که شد کربلای پنج برگشته اند عشق به بنیادمان کنند
برگشته اند از پس آن جام زهر تا آماده بهر صحنه مرصادمان کنند
حال خراب ما همه جا نقل مجلس است دارند می رسند که آبادمان کنند
محاسبات دنیا دستانمان را بسته بود. وسط این همه گرفتاریهامان آمدهاید! دست بسته! خسته ولی شاد و گرهگشا! شما آمدهاید تا دستانمان را باز کنید. دستهای بستة شما دلاوران، هزاران گره ناگشودنی باز میکند. خوش آمدید، خوب آمدید.
پایگاه بسیج اداره بهزیستی