كار انسان، محصول متغيرهاي متعدد و متنوعي است. در برخي مواقع كار متأثر از متغيرهاي انساني همانند شخصيت، ادراك، نگرشها، انگيزش، گروه، تفاوتهاي فردي، هوش، استعداد، حافظه، رغبت و غيره است و گاهي متأثر از متغيرهايي كه ماهيت فيزيكي دارند. اين متغيرها را شرايط محيط كار ميگويند.
بديهي است كه شرايط نامطلوب محیط كار، نه تنها بازده، بلكه رضايت یا نارضايتي افراد را تحت تأثير قرار ميدهد. امروزه ثابت شده است كه شرايط ديگر محيط كاري از جمله ميزان روشنايي، تكنولوژي، سر و صدا، موسيقي، ساعات كار، استراحت، تعطيلي هفتگي، شرايط آب و هوايي، رنگ و طراحي و دكوراسيون محل كار، همه بر عملكرد فرد اثر دارند.
با توجه به تحولات و دگرگونیهای عصر حاضر که به تناسب توسعه علوم و فنون در زندگی فردی و اجتماعی رخ می نماید، روحيات انسان نیز به گونهاي است که با بروز تغييرات، خواهناخواه در او استرس ايجاد ميشود. عده اي از صاحبنظران رفتار سازماني، استرس را بيماري شايع قرن نامگذاري كرده اند. شايد هم به راستي دوران ما عصر استرس و فشارهاي عصبي است، دوره اي كه در آن هر انسانی بيش از هر زمان ديگري در معرض عوامل موجد استرس قرار گرفته و همواره به عنوان تهديدي براي سلامت روانی و جسماني او به شمار ميرود.
این مقاله تلاش دارد تا استرس یا فشار روانی (عصبی) را بعنوان یکی از شاخصه های سلامت روانی که در محیط متغیر و پویای امروزین بیشتر موجودیت یافته، مورد بررسی قرار داده و مالا” به ارائه راه کارهایی که به خروج از این بحران فراگیر (در ابعاد مختلف زندگی و کار) بیانجامد، می پردازد.
تاریخچه:
در قرن پانزدهم ميلادي، براي اولين بار واژة «استرس[1]» به معناي فشار بدني مورد استفاده قرار گرفت. در سال 1704 ميلادي، كلمه فشار براي توصيف سختي، دشواري يا بدبختي بكار مي رفت. از حدود سال 1800 میلادی یکی از کارخانه داران انگلیسی به نام «رابرت اون» برای اولین بار نیاز های نیروی انسانی در سازمان را مورد بررسی و تاکید قرار داد و از بهبود شرایط محیط کار سخن گفت. در اواخر قرن 19 ميلادي، معاني استرس يا فشار گسترش يافت و تنش بر روي اعضاي بدن يا نيروي ذهني را هم دربرگرفت.
در سال 1910، سرويليام اسلر[2] در تحقيقاتي به اين نتيجه رسيد كه بيماري آنژين قفسه صدري، كه بويژه در بين اعضاي يهودي يك محيط كاري بسيار شايع بوده، مربوط به روش تند و هيجان آميز زندگي آنان بوده است.
اولين بار، در دهه1930 ميلادي، واژه استرس توسط هانس سليه[3]، روانشناس معروف اتريشي كه از اروپاي مركزي به كانادا مهاجرت كرده بود، مطرح گرديد. وي اين واژه انگليسي را از فيزيك به عاريت گرفت. سليه آزمايشهايي را در مورد جانوران انجام داد و دريافت كه هر آنچه شرايط و مقتضيات محيطي بر روي جانوران اعمال مي كنند نظير گرم و سرد شدن بيش از حد دما يا يك وضعيت خطرناك و تهديد كننده، عكس العمل آنها يكسان خواهد بود. وي اين عكس العملها را نشانه هاي سازگاري عمومي ناميد و معتقد بود كه نشانه هاي مشابهي نيز در مورد انسانها وجود دارد.
تعریف و اهمیت استرس:
فشار عصبي كه در اصطلاح علمی «استرس» ناميده مي شود به وضعي گفته مي شود كه در آن بر عواطف و هيجانها و فرايندهاي انديشيدن و حالتهاي بدني انسان كشش و سنگيني وارد مي آيد. هنگامي كه فشار عصبي بصورت مزمن و از اندازه بيرون باشد توانايي انسان در سازگاري با پيرامون، درخطر مي افتد. «فشار عصبي» يك عبارت كلي است كه همه گونه فشاري را كه انسان در زندگي احساس مي كند دربرمي گيرد. در دنياي كنوني استرس به عنوان يكي از آفات نيروي انساني شناخته شده است. اثرات مخرب استرس بر زندگي فردي و اجتماعي كاملا مشهود بوده و كاركنان يكي از آسيب پذيرترين قشرها در برابر استرس هستند، همچنین استرس شغلی به عنوان یکی از موانع بهره وری در سازمانها مطرح است.
به همین دلیل در سالهاي اخير، استفاده از مفهوم استرس در روانشناسي مديريت و رفتار سازماني (علاوه بر روانشناسی و پزشکی) نيز متداول گرديده و به سبب رايج بودن آن در زندگي اجتماعي افراد، بخشي از مباحث سازماني به استرس اختصاص يافته است. ارتقا بهداشت رواني محيط كار به عنوان يكي از مهمترين ابعاد توسعه و بهسازي منابع انساني در سازمانها (به عنوان عاملی برای شناخت عوامل استرس زا و ارائه راه حلهای پیشگیرانه یا درمانگر) در چند دهه اخير توجه محققان زيادي را به خود جلب كرده است .
مراحل استرس:
فشار رواني (استرس) تجربه اي است همگاني و عمومي كه هركس به كرات آن را در زندگي خود احساس كرده است، برخلاف تصور عمومی، فشار رواني هميشه شامل حوادث ناخوشاينــد نيست، بلكه در مفهوم «چالش[4]» مي تواند محصول موفقيتهايي خوشايند و مطلوبي نيز باشد كه سازگاري مجددي را در فرد مطالبه مي كند. به عبارت ديگر شايد نكته اصلي در موقعيتهاي استرس زا نياز به انطباق و سازگاري مجددي است كه براي فرد ضرورت پيدا مي كند که برای ایجاد این انطباق مجدد و کسب توازن، ما معمولا عکس العملهای معینی را از خود نشان می دهیم که از این عکس العملها به عنوان نشانه های انطباق (سازگاری) عمومی[5] یاد می شود. بدین معنی که بلافاصله پس از مواجه یک فرد با عوامل استرس زا، نشانه های انطباق عمومی در طی سه مرحله به شرح زیر در فرد ظاهر می شود:
الف) مرحله اعلام خطر[6] : در این مرحله بدن با افزایش فشار خون، ترشح برخی هورمونها و کشیدگی عضلات آماده مقابله با موقعیت به وجود آمده می گردد.
ب) مرحله مقاومت[7] : در این مرحله ادامه و افزایش محرک های تنش زا به مقاومت بدن منجر می شود تا فرد بتواند در مقابله با عوامل استرس زا استقامت ورزد. البته در این مرحله برخی از هورمون های بدن نقش دفاعی مهمی دارند و هر فرد نیز تا حد معینی قدرت مقابله در برابر عوامل استرس زا را دارد.
ج) مرحله فرسودگی[8] : مرحله به مخاطره افتادن توانایی بدن برای پاسخ به محرک های شدید تنش زای پیاپی و جدید می باشد. به عبارتی دیگر اگر استرس تا حد زیادی به درازا بکشد توان فرد تحلیل رفته و موجب بروز بیماریهای روان تنی می شود. بطور مثال: شما اگر هر روز با یک رئیس پر توقع که همیشه در حال انتقاد است و هیچگاه لب به تشویق نمی گشاید، روبرو شوید، نهایتا از پای در خواهید آمد یا اگر شما ملزم به نگهداری از یکی خویشاوندان بیمار یا علیل خود باشید و این کار را به تنهایی انجام دهید، خود شما به زودی دچار بیماریهای جسمی و یا روحی خواهید شد.
بطور کلی اگر شما در شرایط و موقعیتهای زیر قرار گرفته باشید، در معرض فرسودگی شغلی خواهید بود و بایستی اقدامات عاجلی برای خروج از این بحران بیاندیشید. الف) نتوانید در برابر تعهدات و مسئوليتهاي جديد، جواب «نه» بدهید. ب) براي مدت زمان تقريبا طولاني و به شکل مستمر تحت فشار شديد کاري قرار گرفته باشید. ج) براي مدت زمان کم و بيش طولاني و بطور مداوم، براي رسيدن به اهداف تقريبا دست نيافتني تلاش کنید. د) از نظر عاطفي بيش از اندازه خود را محتاج به نتيجه کاري که در حال انجام آن هستيد کنيد، اغلب در اين حالت، خستگي، خود را در غالب کاهش انگيزه، تقليل ميزان و کيفيت اجرايي و عدم احساس رضايت از کار بروز ميدهد.
ارتباط استرس با عملکرد کاری:
گفتنی است برانگيختگي هيجاني ملايم (استرس در حد مطلوب)، کارکنان را در جريان اجراي كاري كه برعهده دارند، هوشيار نگه داشته و موجب تقویت دقت و صحت در عملکرد شده و لزوم وجود آن برای دستیابی به اهداف سازمان ضروری است، لیکن در صورتیکه استرس از حد معيني بيشتر شود عملكرد فرد منفی شده و كاركنان با درهم شكستگي ذهني و فيزيكي روبرو مي شوند.
عوامل ایجاد کننده استرس شغلی:
بخشی از عمده ترین عوامل استرس زا به شرح ذیل است:
الف) شرايط كاري:
عواملي چون شرايط نامطلوب کاری، تندكاركردن، مشغله شدید فکری و تلاش طاقت فرساي فيزيكي، ساعات و شیفت های کاری زیاد، پركاري مفرط، عدم پرداخت حقوق مکفی، سفرها و ماموریتهای مکرر سازمانی و دور بودن بيش از اندازه از خانه و خانواده، تقدم رابطه بر ضابطه و ترجیح منافع فرد یا گروهی خاص بر سایرین و… مجموعا موجب اختلال در سلامت رواني مي شود. كار خسته كننده و تكراري و محيط نامطلوب فيزيكي و رواني ازجمله: سروكار داشتن با افراد تندخو و همكاران پرخاشگر و… علاوه بر اختلال در سلامت رواني موجب كاهش سلامت جسماني نيز مي شود، اين افراد زودتر و بيشتر از افراد ديگر به بيماري مبتلا مي شوند و ديرتر بهبود مي يابند.
ب) ابهام نقش:
اگر شخص اطلاع كافي از شغل و كاري كه به عهده گرفته نداشته باشد، بدين معني كه اهداف كاري وي چنانچه بايد و شايد واضح و صريح نباشد و او نتواند با اين اهداف و انتظارات خود و نیز با همكاران و مسئوليتهاي محوله ارتباط درستي برقرار سازد. اين حالت موجب بروز افسردگي، كاهش اعتماد به نفس، عدم احساس رضايت از وضع زندگي، عدم رضايت شغلي و كاهش انگيزه شغلي مي شود. همچنین است کمباری یا گرانباری نقش که در آن، یا از مهارتهاي شخص به طوركامل استفاده نمي شود و یا آنکه انتظاراتی مافوق توانائی او از وی دارند، که هر دوی آنها باعث ایجاد استرس و سایر تبعات منفی در فرد می گردد.
ج) تعارض شغلي:
اگر شخص در محيط كار خود با وظايف يا نيازهايي مواجه شود كه واقعا علاقه اي نسبت به انجام آنها نداشته و يا اينكه قبلا تصوري از انجام آن كارها در ذهن نداشته باشد در او حالتی ایجاد می شود که به آن تعارض شغلی می گویند. به عبارتی دیگر تعارض شغلی زماني رخ مي دهد كه فرد مجبور مي شود همزمان تن به مجموعه اي از الزامهاي شغلي بدهد که با یکدیگر مغاير و يا تحقق همزمانشان ناممكن است. متداولترين مورد در اين زمينه هنگامي ديده مي شود كه فرد بين دو گروه مختلف كه دو خواست و دو هدف متفاوت دارند، واقع شود و به دو سو كشيده شود و يا در شرايطي قرار گيرد كه بين خواسته ها و انتظاراتي كه از وی مي رود تعارض وجود داشته باشد. افرادي كه به مشاغل اداري و تخصصي اشتغال دارند، بيشتر از بقيه در معرض اين فشارها قرار داشته و آسيب پذيرترند. حل مسأله، ایجاد اهداف مشترک، گسترش منابع، تأکید بر نقاط مشترک، مصالحه و نهایتا رفتارآمرانه ازجمله روش های مدیریتی تعارض شغلی هستند.
د) ويژگيهاي شغل:
ويژگيهاي شغل نيز از جمله عاملهاي ديگري هستند كه ممكن است منجر به استرس شغلي شوند. نتايج به دست آمده از تحقيقات و بررسيها گوياي آن است كه جنبه هاي معيني از محيط كار در استرس شغلي نقش دارند. اين ويژگيها چهار دسته گوناگون را تشكيل مي دهند كه به اجمال عبارتند از: آهنگ كار، تكرار كار، نوبتكاري و ويژگيهايي مربوط به وظيفه.
ر) مسئوليت:
قبول یا واگذاری مسئولیت موجب استرس است، بالاخص آنکه با اختیارات مربوطه هم تناسبی نداشته باشد و به نحو چشمگيري به افسردگي، اضطراب و روان پريشي منجر مي شود. هرچه ميزان مسئوليت فرد در مقابل ديگران بيشتر شود، بايد دقت و زمان بيشتري را در واكنش و برخورد با سايرين صرف كند که به همان نسبت استرس نيز بيشتر خواهد شد. مسئوليت افراد به ميزان قابل توجهي با سيگاركشيدن، فشارخون و ميزان كلسترول خون در ارتباط است. خطر ابتلا به بيماريهاي مختلف جسماني و رواني در افرادي كه مسئوليتي را درقبال اشياء برعهده دارند، به مراتب كمتر است. البته روحیه و برداشت (طرز تلقی) افراد از مسئولیت و مسئولیت پذیری متفاوت است که متناسب با آن درجه استرس زایی آن برای افراد متفاوت می باشد. منقول است که ازسه مدیرپرسیدند: چه کار می کنید؟ اولی گفت: « کارمندی.» دومی گفت: « باید زندگیمان را بچرخانیم و نان شب بچه هایمان را دربیاوریم.» سومی گفت: « عاشق کارم هستم و سرزمینم را می سازم.» درجه مسئولیت پذیری و نگرش این سه نفر به مسئولیت متفاوت است، بگونه ای که اولی نماد یک فرد « کارآ»، دومی « اثربخش» و سومی نماد یک فرد « موفق» است.
ز) روابط با مافوق:
در شرايطي كه كاركنان رئيس خود را فردي با فكر و ملاحظه كار احساس مي كنند (طرز تلقی مثبت) روابط دوستانه اي ايجاد مي شود كه براساس اعتماد متقابل، احترام و صميميت بوده، موجب عدم بروز استرس در كاركنان خواهد شد. متقابلا كاركناني كه احساس كنند رئيس مراعات آنها را نمي كند و نسبت به منافع آنها بي تفاوت است (طرز تلقی منفی)، تحت استرس بوده و بيشتر در معرض اختلال رواني هستند.
همچنین استفاده صرف از سبك و تكنيكهاي سنتي و آمرانه مديريت در مواجهه با کارکنان در جهت جلوگيري از بی انضباطی، تخلف، تمرد و… خصوصاً در يك مديريت سلسله مراتبي و استبدادي بيشتر موجب ایجاد استرس و تنش در محیط کار ميگردد.
س) روابط با زيردستان:
دعوت به تقسيم كار و مشاركت مي تواند در برخي از مديران موجب بروز استرس ازجمله احساس تنفر و اضطراب گردد. برخي از عوامل در بروز اين پديده سهيم هستند كه مهمترين آنها عبارتند از: 1 – ناهماهنگي و ناهمساني توانائيهاي فرد با توقعاتي كه از او مي رود؛ 2 – ممكن است وي در معرض تعارض رواني قرار گيرد، مثلا: هم در جزيي ترين كارها دخالت كند و هم انتظار مشاركت و تقسيم كار داشته باشد؛ 3 – ممكن است زيردستان و افرادي كه او رياست آنها را عهده دار است از همكاري و مشاركت در امور خودداري كنند.
ش) روابط با همكاران:
يكي از عوامل مهم موجد استرس، نبودن روابط خوب بين همكاران که عامل اساسي و محور بي اعتمادي، عدم صميميت و رقابت ناسالم می گردد. روابط خوب و سالم مي تواند علاوه بر سلامت رواني، باعث تعادل در ميزان هورمونهای مترشحه (که بر اعصاب و روان موثرند)، كاهش فشار خون و ميزان مصرف دخانيات گردد.
ص) خطاها و اشتباهات کاری:
شايد بزرگترين هزينه اي كه بر اثر استرس شغلي پديد مي آيد و محاسبه آن نيز از همه دشوارتر است، خسارتهايي است كه در نتيجه اشتباه كاركناني رخ مي دهد كه به كارهاي حساسي اشتغال دارند. مثلا فردي كه شغلش پيش بيني جريانهاي هواشناسي و یا کنترل کریدورهای هوایی و یا مدیریت یک مجموعه کاری حساس است، ممكن است با يك اشتباه ساده، خسارتهاي جبران ناپذيري به زندگي مردم واردكند. کلام معروفی هست که می گوید: «اگر یک پزشک اشتباه کند تنها یک نفر از بین می رود، اگر یک خلبان اشتباه کند دست کم 200 نفر، اما اگر یک مدیر یا اقتصاددان اشتباه کند یک ملت از بین می رود».
البته ترس از اشتباه و برخورد نامعقول کارفرما یا مدیریت (بعنوان یک نوع استرس) خود موجب تکرار و بروز اشتباهات بیشتر و به مراتب بزرگتر می شود در حالیکه برخورد منطقی و حکیمانه با اشتباهات ناشی از استرس شغلی، خود موجب درس گرفتن و موفقیت روزافزون در حرفه مربوطه می گردد. منقول است که پیتردراکر می گوید: «کسی که شایسته تر است، اشتباهات بیشتری را مرتکب می شود، چون می کوشد کارهای جدید بیشتری انجام دهد. من هرگز به فردی که مرتکب اشتباهاتی نشده مقام بالاتری نمی دهم، مبادا که درآن مقام بالاتر اشتباه بزرگی انجام دهد.» همچنین معروف است که از مدير موفقي پرسيدند: راز موفقيت شما چه بود؟ گفت: «دو كلمه» است. «تصميمهاي درست»، پرسیدند: شما چگونه تصميم هاي درست گرفتيد؟ گفت: پاسخ «يك كلمه» است! «تجربه»، پرسیدند: شما چگونه تجربه اندوزي كرديد؟ گفت: پاسخ «دو كلمه» است! «تصميم هاي اشتباه».
ض) تکنولوژي:
گسترش تکنولوژي در سيماي بهره گيري از فن آوريهايي نظير: کامپيوتر، تلفن همراه، دستگاه فکس و اينترنت، باعث افزايش سرعت و دقت شده است. از اينرو کارفرمايان انتظار دارند تا کارمندان با استفاده از اين امکانات، خلاقيت، سودمندي و لياقت خود را بيش از پيش افزايش دهند. بنابر اين فشار روي کارکنان، به منظور انجام به موقع و بي نقص کارها به طور طبيعي زياد ميشود. کارگراني که با ماشينهاي سنگين کار ميکنند، به منظور برخورداري از هوشياري دائمي، بايد استرس بي حد و اندازهاي را تحمل کنند. از سوي ديگر مسئله همسو شدن با پيشرفتهاي تکنولوژيکي مطرح ميشود و کارکنان مجبور هستند کاربرد نرم افزارهاي متعدد را در مدت زمان بسيار کوتاهي فرا گرفته و آن را کاربردی سازند و یا از منظری دیگر تکنولوژی می تواند به ابزاری برای تحت نظر قرار گرفتن مداوم افراد بدل شود که اين مطلب خود يکي از عوامل موثر براي ايجاد استرس شغلی به شمار ميرود.
م) فرهنگ محيط کار:
پيدايش سازگاري با محيط کار، ميتواند از ابعاد مختلف، امري استرس زا محسوب شود و فرقي نميکند که به تازگي وارد فضاي جديد کاري شده باشيد و يا اينکه براي ساليان دراز در آن بخش مشغول به خدمت باشيد. فرد براي اينکه بتواند خود را با گزينههاي مختلف فرهنگ محيط کار از قبيل: الگوهاي ارتباطي ميان افراد مختلف، رعايت سلسله مراتب، رعايت فرم و پوشش مخصوص (در صورت نياز) و مهمتر از همه الگوهاي رفتاري و کاري کارفرما و همقطارانش همراه كند، ملزم به رعايت يکسري خط مشيهاي از پيش تعيين شده است. در نتيجه فرد خواه ناخواه به سمت مشکلات عديدهاي با همکاران و يا حتي با مقامات بالاتر سوق داده ميشود. در بسياري از موارد، سياستهاي شغلي و يا شايعات بي پايه و اساس در محيط کار، از مهمترين منابع توليد استرس به حساب ميآيند.
ن) مشکلات شخصي يا خانوادگي:
کارمنداني که دچار مشکلات خانوادگي و يا شخصي ديگر هستند، معمولاً تنشهاي شخصي خود را با مسائل کاري مخلوط کرده و آنها را با خود به محيط کارشان ميآورند که موجد حالتهایی همچون افسردگي و خستگي مفرط شده و به تبع آن توجه وی بر کار متمرکز نشده و انگيزههايش تا حد بسيار زيادي کاهش پيدا ميکنند و همين امر سبب ميشود تا از عهده مسئوليتهاي شغلي خود به خوبي بر نيامده، عملکرد وی را تحت تاثیر قرار داده و موجب استرس شود.
و) خصوصیات فردی:
استرس ها به خصوصیات افراد نیز بستگی دارند. مثلا: افرادي كه احساسشان با ثبات است، آرامند، بخود مطمئن هستند، در نتیجه در مقابل استرس نیز مقاوم هستند، که آنها را افراد با ثبات احساسي مثبت مي گويند.
برخي از افراد احساساتشان با ثبات است اما جنبه منفي دارد، اين اشخاص عصبي و افسرده هستند و در مقابل استرس به آنها اطميناني نيست، يعني تحت فشارهاي استرس زا مقاوم نيستند و زود شكسته مي شوند.
بطور کلی فردي كه ثبات احساسي مثبت دارد تحمل استرس را دارد و فردي كه ثبات احساسي منفي دارد تحمل استرس را ندارد.
همچنین تیپ شخصیتهایی که دارای خصوصیاتی همچون انجام کارها با سرعت زیاد، شتابزدگی، انجام چند کار در یک زمان، کنار نیامدن با اوقات فراغت، سر و کار با اعداد و موارد مشابه را دارند نیز مستعد استرس بالا هستند.
ه) عدم امنيت شغلي:
در شرايط فعلي دنيا هيچ شغلي دائمي نيست و حفظ شغل و بقا آن، بستگي به ميزان فعاليت خود فرد دارد ولي عدم آگاهي از اين موضوع، موجب ترس از كنار گذاشته شدن (لغو يا اتمام قرارداد موقت) و یا بازخرید و بازنشستگي پیش از موعد گردد. چنين حالتي موجب مي شود فرد قبل از آنكه به طور طبيعي از كار بازنشسته شود، احساس فرسودگي وكسالت روحي كند. ترس از تنزل مقام يا كنار گذاشته شدن در افرادي كه مي دانند به مدارج بالا و بالاترين سطح پيشرفت در كار خود رسيده اند بسيار شديدتر است. اين افراد به پركاري مي پردازند تا همچنان خود را در اوج نگه دارند و درعين حال مي كوشند عدم احساس امنيت شغلي را مخفي كنند و بدين ترتيب بيش از پيش در معرض استرس قرار مي گيرند.
همچنین تغییر و تحولات سازمانی بخصوص اگر با اجرای تمهیدات لازم همراه نباشد، موجد استرس ناشی از امنیت و آینده شغلی خواهد بود.
ی) سایر عوامل:
البته عواملی متعدد و متنوعی به بطور مستقیم یا غیر مستقیم ایجاد کننده استرس بوده و بر عملکرد افراد تاثیر می گذارند که تشریح آن از تحمل این مقاله خارج است. عواملی همچون: نحوه ارزیابی عملکرد کارکنان، فقدان بازخورد از عملکرد، قطع برخی مزایا و پاداشهای شغلی و وجود مشکلات مالی فرد، عدم پایبندی مدیریت نسبت به تعهدات خود، شکاف معنوی میان مدیران و کارکنان و بروز شایعات منفی، تبعیض و ناکامی ها، عدم ارتباط میان خانه و محل کار، رقابتهای ناسالم، همجواری (تراکم) کاری، کمبود وقت، سایر عوامل فیزیکی و مادی همچون نور، سر و صدا، دما، ارتعاش و حرکت، هوای آلوده، عوامل ارگونومیک و….
علائم (نشانه های) استرس شغلي:
نشانه ها و آثار استرس براي همه يكسان نيست و اين به خاطر اين است كه واكنش افراد در برابر عوامل استرس زا با يكديگر متفاوت است. و به عوامل بيشماري از قبيل: موقعيت و شرايط کاري مختلف، مدت زمان قرار گرفتن در معرض استرس و ميزان استرس وارد شده به فرد و… بستگي دارد. نتایج مطالعات محققان نشان مي دهد كه تجربه فشار رواني نتيجه يك تعامل بين منابع مختلف فشار و فرد است. مدل ساختاري پيشنهادي اين محققان بيانگر اين است كه تمامي افراد يك موقعيت واحد را استرس زا تصور نمي كنند و اختلافات فردي آنان از شخصيتي و تجارب زندگي، پاسخ آنان را به فشار رواني تحت الشعاع خود قرار مي دهد.
لیکن معمولا آدمي هنگام روبرو شدن با استرس به آن دسته از الگوهاي رفتاري روي مي آورد كه پيش از آن برايش كارايي نداشته است. به عنوان مثال، يك آدم محتاط ممكن است محتاطتر هم بشود و سرانجام به كلي كناره بگيرد و يك آدم پرخاشگر ممكن است كنترل خود را از دست بدهد و بي مهابا همه چيز را در هم بكوبد. اعتقاد بر اين است كه بيماريهايي مانند حساسيتها، سردردهاي ميگرني، فشار خون، ناراحتيهاي قلبي، زخمهاي گوارشي با فشار هيجاني ارتباط دارند.
اما یکی از انواع تقسیم بندی هایی که از نشانه های استرس شغلي صورت گرفته عبارتند از: نشانه هاي رواني، نشانه هاي جسماني و نشانه هاي رفتاري.
الف) نشانه هاي رواني: شامل نارضايتي، افسردگي، احساس خستگی مفرط، اضطراب و تنش، ملامت خود، احساس ناكامي و ناامیدی، انزوا، بيزاري، پرتي حواس و…
ب) نشانه هاي جسماني: مانند: سردرد، بيماريهاي قلبي و عروقي و انواع آلرژيها، اختلال درخواب، ناراحتيهاي تنفسي، عصبانيت در حد افراط را مي توان نام برد که البته تشخیص برخی از آنها مشکلتر است.
ج) نشانه هاي رفتاري: كه خود بر دو نوع است: نشانه هاي رفتاري فردي مانند خودداري ازكاركردن، مصرف روزافزون دارو، پرخوري و يا بي اشتهايي، رفتار ستيزه جويانه در برابرخانواده و بروز مشکلات خانوادگی. به طوركلي نشانه هاي رفتاري پيامدش به سازمان يا تشكيلات اداري بر مي گردد که نشانه های رفتاری سازمانی را تشکیل می دهد، ازجمله: غيبت از كار، رهاكردن شغل، افزايش حوادث ناشي از كار و فقدان بهره وري.
به طور خلاصه، استرس شغلي را مي توان با توجه به نشانه هاي روانی، جسمانی و رفتاری مزبور كه در فرد ظاهر مي شوند، مورد تشخیص، پیشگیری و درمان قرار داد.
شایان ذکر است چنانچه ميزان استرس سازماني به طور چشمگيري افزايش يابد، فرد ممكن است مبتلا به سندرم سازماني شود. اين سندرم[9] زماني ايجاد ميشود كه فرد اجازه ابراز عقيده نداشته باشد، امكان تخليه هيجان فراهم نباشد و امنيت شغلي وي به حداقل ممكن رسيده باشد.
همچنین نتایج یک پژوهش که به بررسی «رابطه جو سازمانی با سلامت روانی کارکنان بیمارستانهای دولتی شهرستان ایلام» پرداخته بود، همبستگی منفی معناداری را در سطح آماری ( 03/0>P ) بین جو سازمانی با بعضي از شاخصهاي سلامت روانی کلی کارکنان فوق الذکر تائید می نماید و نیز تصریح می دارد که بین جو سازمانی با بعضی از فاکتورهای سلامت روانی از جمله: اختلال وسواس – اجبار (04/0> P)، افسـردگی (04/0>P)، اضطراب (01/0>P)، ترس مرضی (01/0>P) و روان پریشی (01 /0>P) افراد مورد مطالعه همبستگی منفی معنيداری وجود دارد و بیانگر این است که هر چه جو سازمان برای کارکنان هدف، خوشایندتر، مثبت تر و از کیفیت بیشتری برخوردار باشد، بروز اختلالهای وسواس – اجبار، افسردگی، اضطراب، ترس مرضی و روان پریشی کاهش می یابد و بالعکس. بنابراین با توجه به نتایج به دست آمده می توان چنین بیان داشت که جو سازمانی یعنی ادراک مثبت افراد از اهداف سازمان، نقش پاداشها، رویه ها و ارتباطات میتواند باعث آرامش خاطر و تقویت روحی کارکنان شده و بروز اختلال روانی راکاهش دهد. شایان ذکر است که نتیجه حاصل از این تحقیق با نتایج دیگر تحقیقات داخل و خارج کشور مبنی بر وجود رابطه بین جو سازمانی با سلامت روانی کلی موافق می باشد و نشان میدهد هرچه کیفیت جو سازمانی افراد بیشتـر باشد، سلامت روان آنها نیز بیشتر است.
راه بقا:
همچنانکه تغيير و تحول در روند زندگي جاودانه شده است، استرس نيز يکي از اجزاء لاينفک زندگي امروزي به حساب ميآيد. از آنجايي که هيچ کدام از ما به هيچ وجه قصد ندارد زير بار اثرات سوء جسمی و روانی استرس از بين برود، بايد از همين ابتدا، آخر خط را براي خود مشخص کنيم و جوانب مختلف امر را بپذيريم. اين مطلوب، قابل دسترسي نخواهد بود، مگر در صورت پذيرش وجود استرس و یافتن راههای مقابله با آن.
روشهای مقابله با استرس:
شیوه های متفاوتی برای مقابله با فشار روانی وجود دارد که کاربرد هر یک از روشها به نوع ادراک هر فرد از موقعیت و نوع ارزیابی او بستگی دارد که در ذیل به دو روش عمده برای مقابله با استرس در محیط كار می پردازیم:
1- مدیریت استرس: تقریباً نیمی از شركتهای بزرگ در آمریكا مدیریت استرس را به كاركنان خود آموزش میدهند. برنامه مدیریت استرس، آموزشهایی را در مورد طبیعت منابع استرس و مواردی همچون مدیریت زمان و تمرینهای آرامسازی[10] و… به كاركنان میدهد. آموزش مدیریت استرس میتواند علائم استرس نظیر اضطراب و اختلالات خواب را به سرعت كاهش دهد و دارای مزایای رایگان بودن و راحتی انجام است. اما این برنامه دارای ۲ عیب عمده است: اثرات سودمند بر روی علائم استرس اغلب كوتاه مدت است. در این برنامه از بعضی از علت های ریشهای استرس چشمپوشی میشود زیرا تمركز بر روی فرد است نه محیط.
2- تغییر سازمانی: در مقابل تكنیك مدیریت استرس، تغییر سازمانی مهمترین روش مستقیم كاهش استرس در كار است و با شناسایی جنبههای استرسزای كار همانند حجم كار اضافی و با طراحی راهكارهای كاهش استرس همانند بکارگیری اصول ارگونومی، به این هدف نائل میشود. مزیت این روش این است كه به طور مستقیم با علل ریشهای استرس در كار درگیر است ولی بعضی اوقات مدیران چندان با این نگرش موافق نیستند زیرا تغییراتی را در روشهای انجام كار یا برنامهریزی تولید و یا ساختار سازمانی ایجاد میكند. به عنوان یك قاعده كلی برای كاهش استرس شغلی باید اولین اولویت را به تغییرات سازمانی برای بهبود شرایط كاری داد. اما حتی جدیترین تلاشها در این زمینه نیز نمیتواند استرسها را به طور كامل برای تمام كاركنان حذف كند، از این رو تلفیقی از تغییر سازمانی و مدیریت استرس، روش بهتری برای پیشگیری از استرس در محیط كار است.
چگونه سازمان را برای پیشگیری از استرس تغییر دهیم؟
1- مطمئن شوید كه حجم كار متناسب با استعدادها و توانائیهای كارمند است.
2- كار به گونهای طراحی شود كه به فرد انگیزه دهد و امكان استفاده از مهارتهای فرد درآن كار وجود داشته باشد.
3- وظایف و مسئولیتهای كارمند به وضوح مشخص شده باشد.
4- به كارمندان امكان مشاركت در تصمیمگیری در كار خود داده شود.
5- بهبود ارتباطات، پیشرفت شغلی و امید به استخدام قطعی در كارمندان.
6- فراهم كردن امكان تبادلات اجتماعی بین كارمندان.
البته صاحبنظران سازگارانه ترین روش برای مقابله با استرس را، اتخاذ یک روش فعال و متکی به خود از قبیل روش برنامه ریزی و مساله گشایی دانسته اند.
راهکارهایی برای تقلیل استرس و بهبود سلامت روانی:
1. براي وجود خود وقت بگذاريد و اگر زمان نداريد، سعي کنيد آنرا به وجود آوريد تا نيروي تازه بهدست آورده و انگيزههاي تازه پيدا کنيد.
2. زماني که احساس ميکنيد تحت استرس شديدي قرار داريد، سعي کنيد به هيچ وجه به سيگار و ساير موارد مخرب روي نياوريد. تلاش کنيد تا روشهاي مثبتي براي مقابله با استرسهاي روزمره زندگي به کار بنديد.
3. ذهن خود را از قيد و بند منفي بافي رها کنيد و از افکاري مانند ترس و وحشت، خشونت و کينهورزي که خود به خود موجب خلق استرس بيشتري ميشوند، به شدت دوري ورزيد.
4. سعي کنيد تا جايي که امکان دارد به آرامش رجوع کرده و از روشهاي آرام سازی فکر و روح مثل: مديتيشن، ريلكسيشن، تنفس عميق و ورزش کردن را نيز از نظر دور نگه نداريد، تا بدين سان قادر شويد شيوه زندگي خود را دو مرتبه از نو معنا بخشيد. در صورت بروز استرس مزمن، با پزشک متخصص مشورت کنيد.
5. با جشن گرفتن موفقيتهاي خود و همقطارانتان، ميزان استرس موجود را کاهش دهيد. قبول وجود استرس، خود به معناي ايجاد يک تغيير بزرگ در شيوه سنتي زندگي است. سعي کنيد معيارهاي ارتباطي خود را گسترش دهيد، کارايي و شايستگي خود را افزايش داده و از تجربيات ديگران نيز بهره بگيريد.
6. بيش از اندازه به خود مغرور نشويد. براي رويارويي با هر تغييري خود را از نظر فيزيکي، روحي و اقتصادي آماده کنيد. اما زمانيکه در محيط کار تحت فشار قرار گرفتيد، برخي تمرينهاي ساده همچون موارد زیر ميتوانند راهگشاي مشکلات شما باشند: به راحتي و به طور عمودي (بطوريکه کمر کاملا صاف باشد) روي صندلي خود تکيه دهيد و روي نفس کشيدن خود متمرکز شويد. اين کار کمک بزرگي به آرام کردن اعصاب و ماهيچههاي داخلي بدن ميکند. و یا راحت بنشينيد و شمارش معکوس را آغاز کنيد (20 – 19 – 18 – 17 – 16 …) سعي کنيد از تصوير سازيهاي ذهني خوشايند بهره بگيريد.
7. اهــداف و خواستههاي خود را از نو ارزيابي و سازماندهي کرده و آنها را مجدداً اولويت بندي کنيد و ببينيد کداميک از آنها براي رساندن شما به اهدافتان از اهميت بيشتري برخوردار هستند.
8. تواناييهاي خود براي آسانتر کردن هر چه بيشتر مسير رسيدن به خواستههايتان را معين کنيد. از ديگران نيز حمايت کنيد. نيازهاي انساني تان را هر چند وقت يکبار به خودتان يادآوري کنيد: به خاطر داشته باشيد که حتما به زماني براي تفريح و آرامش هم نياز داريد.
9. تکنيکهاي مبارزه با استرس را آموزش ببينيد. عوامل استرس زا در زندگي، در محيط کار و در خانواده را ردیابي کنيد. در اين راه ميتوانيد از حمايت دوستان، اعضاي خانواده و مشاور برخوردار شويد و استرس را کاهش دهيد.
10. مطمئن شويد که شيوه زندگي سالمي را دنبال ميکنيد. يک زندگي سالم به طور قطع بايد عوامل زير را در خود جاي دهد: به اندازه کافي بخوابيد و آنقدر استراحت کنيد تا سطح انرژي بدن را در حد مطلوب نگه داريد. مطمئن باشيد که از غذاهاي سالم استفاده ميکنيد و رژيم غذايي متعادلي را دنبال ميكنيد. رژيم غذاييناسالم باعث ميشود تا شما بيمار شده و احساس خوبي نداشته باشيد. سعي کنيد به نيازهاي روحي خود که شايد در زير نيازهاي ماديتان مدفون شده باشند، جاني تازه ببخشيد.
11. فعاليتهاي مختلف نظير تفريحات آرام بخش را تجربه کنيد. با اتکا به اين روش ميتوانيد کاري کنيد تا جسم و ذهنتان از مشکلات براي مدت زماني هر چقدر کوتاه دور شود.
12. ورزش جسماني مداوم و نیز عبادات و انجام اعمال و مناسک مذهبی و ارتباط با خالق یکتا ميتواند تاثير آرامش بخش و بهبود دهنده بر بدن و ذهن داشته باشد.
13. رفتار غير منطقي خود را با تغییر دانش و بینش خود متحول نموده و منطقی فکر کرده و خوشبین باشید. اكنون به چند شيوه تفكر منطقي توجه كنيد:
v به زمان حال توجه كنيد (نتيجه گيري شتابزده نكنيد) مثلا: او قرار ملاقات ما را لغو كرد ولي گفت كه فردا زنگ خواهد زد، بنابراين دليلي بر اينكه همه چيز تمام شده است، وجود ندارد، من وقت آزاد خود را با كتابي كه به تازگي خريدهام سپري خواهم كرد.
v به واقعيات تكيه کنید (از فاجعه آميز كردن بپرهيزيد) مثلا: من در اولين امتحان خود کمترین نمره را گرفتم ولي اين به معني ناكامي در درس شيمي نخواهد بود. من متوجه نبودم كه استاد چه مي خواهد. من به ديدنش خواهم رفت و خواهم فهميد كه در امتحان بعدي چه انتظاري دارد.
v واقع گرا و عيني باشيد (از شخصي كردن اجتناب كنيد) مثلا: او خميازه ميكشيد، احتمالا خسته بوده است. اين به معني دوست نداشتن من توسط او نيست.
v خوش بين باشيد (پيامدهاي منفي را پيش بيني نكنيد) مثلا: من الان تنها هستم …… زيرا او رفته است، اين احساس در شرايط حاضر طبيعي است. حتي اگر من نتوانم كسي ديگر را بخوبي او پيدا بكنم، باز هم وقتي آماده باشم مي توانم فردي جديد و متفاوت را پيدا كنم.
v با خود مهربان باشيد (بايدها را برخود تحميل نكنيد) مثلا: اين حق من است كه با او موافق نباشم. او نمي خواهد مثل من باشد. عقايد خود من اعتبار لازم را دارند.
v ديدگاه خود را داشته باشيد (برچسبهاي منفي را از خود دور كنيد) مثلا: من ممكن است كه الان نتوانم، اما آن به معني بازنده بودنم نيست.
v به طور مکرر از خودگویی مثبت و القای تلقینات سازنده استفاده کنید. مثلا: امروز روز خوبی خواهد بود یا من می توانم این کار را انجام دهم، من می توانم این مشکل را حل کنم.
14. حداقل 15 دقيقه قبل از وقت کاری زودتر به محل كارتان برسيد تا يك روز توام با آرامش در پيش داشته باشيد.
15. به حافظه تان اعتماد نكنيد و هر مطلبي را يادداشت كنيد.
16. برای زندگی شخصی و کاری خود برنامه ریزی داشته باشید و سعي نكنيد هميشه فراتر از برنامه حركت كنيد. اگر كاري را نمي توانيد به موقع انجام دهيد قول آنرا ندهيد و به هر تقاضايي «بله» نگوئيد.
17. در رابطه با معيارهاي كاري واقع بين باشيد.
18. هميشه شوخ طبعي را حفظ كنيد. حتي عوامل استرس زا نيز مي توانند گاهي جالب و خنده دار باشند.
19. خودخوري نكنيد و مشكلات و مسائل خود را در درون خود نريزيد و با يك مشاور بازگو نمائيد.
20. زماني را صرف نفس كشيدن عميق و مراقبه نمائید، بويژه وقتي كه احساس استرس شديد ميكنيد.
21. هر روز عصر برنامه هاي كاري فردا را اولويت بندي كنيد و برای آنها مهلت تعيين كنيد.
22. به اصول مدیریت زمان اهمیت داده و از افرادي كه وقتتان را تلف مي كنند دوري كنيد. همچنین قبل از آنكه به كسي تلفن بزنيد از خود سوال كنيد آيا اين تلفن مهم است؟
23. سعي كنيد زماني به اداره برويد كه با شلوغي خيابان و ازدحام و ترافیک همراه نباشد.
24. از خودتان هميشه سوال كنيد آيا مي شود بخشي از كار را به ديگري تفويض كرد؟
25. هميشه از دريچه ديد ديگران به قضايا بنگريد. گوش كنيد تا بتوانيد ديدگاه ديگران را بشناسيد.
26. مثبت انديش باشيد و ضمن شناخت و قبول محدوديتها و ضعف هاي خود بجاي تمركز روي آنها بر روي نقاط قوت و منابع خودتان تمركز و تاکید نمائيد. و در ضمن به جنبه های مثبت موقعیت استرس زا توجه کنید.
27. سخت نگيريم، چون خيلي از مشكلات امري طبيعي است و ارزش نگراني ندارد.
28. ياد بگيريم برنامه ورزشي و رژيم غذايي مناسب، تفريح و بازي و سرگرمي داشته باشيم.
29. با احساسات و عواطف دوستانه انرژي مثبت ايجاد كنيم.
30. مدیران سازمانها نیز می توانند در فرایند کارمند یابی، جذب و گزینش با انجام مصاحبه های شغلی و از طریق استراتژیهای مصاحبه همچون استراتژی استرس، متقاضی شغل را در موقعيت های فشار روحی، روانی و يا عصبی قرار داده و عکس العمل وی را در خصوص ميزان استرس پذيری او ثبت نمایند تا ملاکی برای تصمیم گیری در خصوص جذب و گزینش وی باشد. همچنین می توانند برای سایر کارکنان خود نیز با اجرای طرحهای مختلف ميزان تحمل پذیری آنان را بالا ببرند تا بتوانند عوامل مختلف را خنثي كرده و كمتر با تنش و استرس روبرو شوند. افزايش توان تحمل كاركنان در مقابل تنشها و استرسهای شغلي موجب صرفه جويي در وقت و افزایش بهره وري فردي و سازماني مي شود.
31. یکی دیگر از اموری که از وظایف و اختیارات مدیران سازمانها در بحث بهبود و بازسازی فاکتورهای بهداشت روانی می باشد توجه به موضوع «کیفیت زندگی کار[11]» می باشد. کيفيت زندگي کار يعنـي نـوع نگـرش افـراد نسبت به شغل خود. يعني اين که تا چه ميزان اعتماد متقابل، توجه، قدرشناسي، کار جالب و فرصتهاي مناسب براي سرمايهگذاري (مادّي و معنوي) در محيط کار، توسط مديران براي کارکنان فراهم شده است. درجه کيفيت زندگي کاري درون سازمان از طريق اندازه گيری رضايت، غيبت کم و انگيزه بالا در کارکنان برآورد ميشود.
32. مدیران سازمانها با بهره گیری از قابلیتهای علومی همچون ارگونومي می توانند به رفع عوامل استرس زا از محیط کار کمک نمایند. چرا که علم ارگونومی با مطالعه قابليتها و شرايط انسان، استرسهاي محيط كار، آشنايي كامل به نيروهاي استاتيك و ديناميك بدن انسان، احتياط، خستگي، آموزش و طراحي ابزارها به حمايت انسان در حين كار آمده است و با رعايت اصول آن فشار كار و خستگيهاي بي مورد كاهش مييابد، در نتيجه كارايي نيز افزايش پيدا ميكند و در نهايت ميتوان گفت با اجراي اين اصول، هم منافع كارگران و هم منافع كارفرمايان تأمين ميشود.
33. همچنین سازمانها برای مقابله با تاثیرات منفی استرس می توانند اقدامات ذیل را مورد توجه قرار دهند: متناسب سازی حجم كار با استعدادها و توانائيهاي كارمند، طراحی شغل بگونه ای كه به فرد انگيزه دهد و امكان استفاده از مهارتهاي فرد در آن كار وجود داشته باشد، وظايف و مسئوليتهاي افراد به وضوح مشخص شده باشد، به كارمندان امكان مشاركت در تصميمگيري در كار خود داده شود، امکان بهبود ارتباطات، پيشرفت شغلي و تشویق به صورت برابر تسهیل گردد، امكان تبادلات اجتماعي بين كارمندان فراهم گردد و…
34. اگر به دليل جبر زمانه به كاري اشتغال داريد كه چندان مطابق ميل شما نيست روشهايي را پيشنهاد ميكنيم تا تبعات آن به حداقل برسد: قبل از هر چيز سعهصدر خود را بالا ببريد. به خود بقبولانيد فعلا وضع موجود همین است، اگرچه مطلوب نيست. ديگران در اين ارتباط چندان مقصر نيستند و شرايط اضطراري است و به تعبيری در شرايط اضطراري انسان ممكن است حتي گوشت مردار را نيز بخورد. در مرحله بعد بهتر است همين كاري را كه از آن ناراضي و متنفريد تا آنجا كه ميتوانيد خوب انجام دهيد. به اين ترتيب از ارباب رجوع و مديران خود بازخوردهايي دريافت خواهيد كرد كه ميتواند در تغيير روحيه شما موثر واقع شود.
35. چند نفس عمیق و فکورانه بکش و سعی کن مشکل خود را در ژرف نمایی قرار دهی. از خود سوال کن “آیا این مشکل تا یک سال دیگر باقی می ماند؟ یا تا ده سال می ماند؟” اگر پاسخ “نه” است، پس بسیار سخت گیر هستید.
36. کار دیگری به غیر از آنچه که در حال حاضر انجام می دهید و سبب استرس شماست، انجام دهید. می توانید استراحت کنید، کتابی بخوانید، به یک دوست تلفن بزنید، یک فیلم تماشا کنید، پیاده روی کنید یا هر چیز دیگر. وقتی که احساس می کنید که تمایل به پرخاشگری دارید، کار شما بازده ندارد. تنها 10 دقیقه طول می کشد که سطح استرس شما کاهش یابد!
37. استرس دیگران را تقبل نکنید و به خاطر داشته باشید که شما می توانید تنها خودتان را تغییر دهید نه دیگران را. ضمنا آنچه که می توانید تغییر دهید را شناسایی کنید و بپذیرید که چیزهایی وجود دارند که شما هرگز تغییر نخواهید داد.
38. وظایف با بیشترین استرس یا سخت ترین کارها را اول از همه در طول روز انجام دهید و برنامه ریزی کنید. زیرا زمانی است که شما بیشترین انعطاف پذیری را در مقابل استرس دارید که باعث از بین رفتن منبع استرس خواهد شد.
39. در کلاس مديتيشن و يوگا ثبت نام کنيد (تا از فوايد تمرينهاي روحي گروهي نيز بهرهمند شويد) يا به باشگاه ورزشي و ايروبيک و يا ساير کلوبهاي ورزشي ديگر برويد تا بدان طريق، مسير تمرکز خود را تغيير داده و از نو اولويتهاي خود را طبقه بندي کنيد.اگر در مراحل آخر خستگي قرار داريد و بيش از پيش از پاي در آمدهايد و احساس بيانگيزگي شما بسيار زياد شده است و هيچ علاقهاي به شغل و کار خود نداريد، از يک متخصص خوب و يا يک روانشناس کمک بگيريد.
40. بد نيست در كنار كار روزمره به عنوان سرگرمي به كارهاي مورد علاقه خود نيز بپردازيد. اين كار روحيه شما را بهتر خواهد كرد. همچنين ميتوانيد استرس و ناراحتيهاي شغلي خود را در فرصتهايي كه در انتهاي روز يا هفته پيدا ميكنيد، با رفتن به طبيعت و كوه و غيره فراموش كنيد و یا ميتوانيد از نزديکان و عزيزان خود طلب مشورت و حمايت کنيد. اما اگر واقعا هيچكدام از اين روشها كمكي به شما نميكند و شما همچنان با شغل خود درگيري داريد، مطمئن باشيد ادامه كار به ريسك بيماريهاي قلبي و ناراحتيهاي رواني نميارزد.
در پایان متذکر می گردد اخلاق کاری و استرس شغلی در محیط کار ارتباط مستقیم و تنگاتنگ دارند بطوریکه بد اخلاقی در محیطهای کاری موجب استرس شغلی و وجود استرس نیز موجب بداخلاقی در کارکنان می گردد. البته عواملی که بر روی اخلاق کاری تاثیر گذارند، متنوع می باشند. بطور مثال نتایج یک پژوهش صورت گرفته بر روی اخلاق کاری نشان می دهد:
كساني كه بيشترين اميد را نسبت به آينده كشورشان دارند ميزان اخلاق كار بيشتري دارند. همچنين كساني كه ساكن حومه تهران هستند در مقايسه با تهراننشينان، رضايت بيشتري از كارشان دارند. افرادي كه آزادي عمل بيشتري در كارشان دارند و افرادي كه بيش از سه فرزند دارند اخلاق كار بيشتري دارند. كساني كه منشاء روستايي دارند و نيز آنان كه از سطح تحصيلات پايينتري برخوردارند اخلاق كار بيشتري دارند. و نهايتاً، كساني كه شرايط و فضاي مناسبتر كاري دارند، كساني كه به آينده كارشان در كارگاه اطمينان بيشتري دارند كساني كه كارشان مطابق پست آنان است و افراد متأهل اخلاق كار بيشتري نسبت به مجردين دارند. در واقع، دو دسته عوامل هستند كه بر روي اخلاق كار تأثير مهم دارند: يكدسته عوامل مربوط به محيط اجتماعي و يكدسته عوامل مربوط به كار که البته نقش عوامل اجتماعي مهمتر است. در واقع، اگر چه عواملي مانند رضايت از كار، فضا و شرايط كار، نقش آفريني فرد در محيط كار و ثبات شغلي او در افزايش اخلاق كار او مهم هستند، ليكن عوامل مهمتري هستند كه تأثير آنها بر اخلاق كار بيشتر است و اين عوامل عمدتاً اجتماعياند. در اين رابطه، يافتههاي تحقيق حكايت از آن دارد كه افرادي كه به ارزشهاي اجتماعي جامعه سنتي نزديكترند و نسبت به محيط اجتماعي پيرامون خود خوشبينتر، از نظر ميزان اخلاق كاري وضع بسيار مطلوبتري دارند. در مقابل افرادي كه به ارزشهاي اجتماعي جامعه شهري امروز كشور نزديكترند و متعاقباً نوعي بدبيني نسبت به محيط اجتماعي اطراف خود دارند، وضع نامناسبتري از نظر اخلاق كار دارند.
نتيجه گيري:
در اين مقاله بسياري از جنبه هاي گوناگون شغلی را بررسي كرديم بويژه عاملها يا متغيرهايي كه به محيط كار بستگي دارد. اين عوامل دامنه گسترده اي را در برمي گيرند، از فرد شاغل گرفته تا محيط كار و حتي كل سازمان و در ابعاد گسترده تر اقتصاد ملي، اما بسياري از اين عوامل را مي توان با مدیریت موثر و تدابیر و تمهیدات حکیمانه تغيير داد، به نوعی که تهدیدات تبدیل به فرصت شوند.
همچنین به كارگيري فنون و ترفند های «مديريت استرس» و ارگونومی باعث افزايش رضايت خاطر و سلامت پرسنل ميشود. میزان و نحوه توزیع و بکارگیری مثبت از قدرت و اختيار در سازمان نیز بر كاركنان تاثیر ميگذارد. شركتهايي كه فرهنگ حمايت مثبت همراه با احترام و قدرداني از كاركنان در آنجا جريان دارد كارمندانشان كمتر آسيب ديده و خشونت در آنجا كاهش مييابد. استراتژي مديريت مشاركتي و كار تيمي نیز به دليل مشاركت دادن افراد در تصميمگيريهاي مرتبط با خويش و سازمان خود، باعث کاهش اصطکاک، افزايش رضایتمندی و تلاش بیشتر و در نتيجه افزايش بهرهوري ميشود.
گردآورنده :ساداتی نژاد
جناب آقای دکتر ساداتی نژاد
با سلام
مقاله بسیار جالبی بود و بسیار قابل استفاده امید است موفق باشید دانشگاه تهران معاونت پژوهشی
با سلام
مطالب بسیار مفید و آموزنده ای بود بسیار ممنون
ممنون بسیار عالی بود